Friday, August 27, 2010

Environmental Crisis

1 دیدگاه

Prior to the industry era there was an almost pristine cooperation between the components of life on the earth. There were both contaminating debris and exhaust fumes. But they were such that little in amount that did not have any harmful implication for the environment. Since, if there were some producers, consumers were around as well. Thus, environmental products were nullified by it.

But the prospective was different. After the transition into the industry era, there was too much litter produced by humans. And, the more advances made by humans, the more staggering strain was on the environment. Early, in the industry age the governments refused to take responsibility for educating their people about the environment. This irresponsibility caused uneducated people to either dump their waste into the solid or throw it to the sea. Plenty of them were contaminating and had impact on the solid and the sea. Some of them were emitting exhaust fumes, so they even were noticeable amongst the societies. After a while, no one in the earth’s ecosystem was immune from the effects of these devastating new comers.

When the issue became more taxing, societies began to confront it. It was raised in various commissions and a range of decisions were made in order to overcome the situation. Firstly, the dilemma seemed insoluble. Although it was proved that it wasn’t insurmountable, the implications had become pervasive and inexorable. With budget countries put in this issue, the unattainable became feasible. But, a new obstacle emerged on the way of retrieving the environment. The new problem was nothing except for developing countries. The pace of growth in developing countries was much higher that developed ones. Thus they were reproducing the contamination which was tried to clean from the ecosystem. Despite the plunge that happened in the pollution of ecosystem for a couple of years, the developing countries made it reach a peak again.

Still, Developing countries are gathering pace. Whilst there are a variety of international commissions occurring in different spots of the earth, there has not been any enhancement in the devastating situation of environment. Some people believe that these political efforts are futile, others recommend patience. 

 

Sunday, June 6, 2010

پرونده ی سیاره های ناشناخته

0 دیدگاه

ما در حال حاضر تعدادی سیاره ی عجیب را بیرون از منظومه ی خورشیدی مان کشف کرده ایم. اما، بر اساس گفته ی لویس دارتنل، هنوز چیزی درباره شان نمی دانیم.

سیاره ی کربنی

توصیف : دنیای قیر اندود با لایه ای در اعماقش که از الماس ساخته شده است.
تشکیل : زمین ما از موادی ساخته شده که بیشتر از کربن، اکسیژن در خود دارند، بنابراین پوسته ی سیاره ی ما از سیلیکون – اکسیژن ساخته شده است، یا همان " سیلیکیت "، سنگ. سیاره ای که در منطقه ای دیگر به دور ستاره اش شکل میگیرد، یا شاید از موادی که غنی از کربن اند به دور یک ستاره کوچک  ساخته می شود، می تواند بسیار بیشتر از زمین دارای کربن باشد.
به جای سنگ های سیلیکونی، یک همچنان دنیایی می تواند یک پوسته ی سرامیکی باور نکردنی که مقاوم گرماست از سیلیکون و تیتانیوم کاربید ها داشته باشد. هوا با کربن منو اکسید و متان پر شده است، که در نور خورشید واکنشی از خود نشان می دهد که سبب ایجاد یک ابر زخیم می شود، ابری که اقیانوس های هیدروکربن های چرب را پنهان می سازد. از همه غیر قابل باور تر ، این است که دمای بسیار بسیار زیاد در اعماق سیاره، کربن را به الماس تبدیل می کند.
چگونه می شود پدایش کرد ؟ : وجود دنیای الماس ها می تواند بسیار معمول به نظر بیاید، به ویژه در نزدیکی برخی انواع ویژه ی ستاره ها. اما به دست آوردن منابع داخلی یک سیاره با استفاده از تلسکوپ می تواند بسیار سخت باشد.

سرزمین آب ها

توصیف : یک سیاره زمین مانند ، آبی، که کامل در اقیانوس هایی از آب غرق شده است.
تشکیل : این نوع سیاره فقط به دو طریق می تواند تشکیل شود. یا باید در فضایی بیرون از یک منظومه ی خورشیدی با موادی که مملو از یخ هستند شکل گرفته و سپس این مواد ذوب شوند– یخ ها تبدیل به اقیانوس های گسترده در سطح سیاره می شوند. و به تناوب، مواد شکل دهنده ی یک سایره ممکن است اشتباه شوند، برای مثال با منحرف شدن یک سیاره ی غول پیکر گازی از محور چرخشش،  و بنابراین بیرون آمدن یک سیاره ی زمین مانند از میان دنیای خیس !
این نوع سرزمین ها می توانند هزاران بار بیشتر از زمین حامل آب باشند، بنابراین تمام پوسته ی سنگی آن ها به طور کامل در لایه ای از مایع با کیلومتر ها عمق غرق خواهد بود. حتی بلند ترین کوه ها نیز آنقدر بلند نخواهند بود که به سطح آب برسند، بنابراین این سرزمین، یک سرزمین یک وضعیتی از اقیانوس ها خواهد بود.
چگونه می شود پدایش کرد ؟ : سرزمین های آب ها در یک کهکشان می توانند بسیار معمول باشند، اما حتی شناسایی کردن مقدار بسیاری بخار آب در هوای یک سیاره هم این را نشان نخواهد داد که آیا تمام سطح آن سیاره پوشیده از آب است یا خیر. دوباره، یک سفر به بیرون از زمین مورد نیاز است.


سرزمین آتش

توصیف : سرزمینی جهنمی پر از کوه های آتشفشانی و اقیانوس هایی از ماگما.
تشکیل : یک سیاره ی سنگی که در نزدیکی ستاره اش می چرخد تنها گرمایی پژمرده کننده را تجربه نخواهد کرد، بلکه همچنین نیروی گرانشی ستاره اش نیز بر آن تاثیر خواهد گذاشت. نیروی کششیِ همیشگی پوسته ی سیاره را خم و سپس خمیرش می کند، که باعث گرمای درونی بسیار زیاد نیز می شود. یک چنین جهان شنکجه شده ای به شکل وحشتناکی از نظر آتشفشانی فعال خواهد بود و در آن جا در اقیانوس های پرماگما کره هایی حبابی از ماگماها تشکیل می شود.
" سیاره ی خدایان"، نامی که یونانیان برای خدایان دوزخی به کار می بردند، می تواند زمانی تشکیل شود که یک سیاره ی گازی غول پیکر مانند مشتری به دور ستاره اش بچرخد و در نزدیکی آن حرکت کند، و اتمسفرش و گاز های تشکیل دهنده آن منفجر شده به درون فضا پرتاب شوند. تمام آنچه باقی می ماند پوسته ایست که مدام از سوی ستاره مغرور و خودخواه ضربه می خورد.
چگونه می شود پدایش کرد ؟: سیاره ای که به تازگی کشف شده است CoRoT-7b بسیار نزدیک به ستاره اش می چرخد، و این می تواند نخستین دوزخ جهان باشد.

زمینِ عجیب غریب 

توصیف : یک سیاره ی زمینی شکل که حرکتش منظم شده.
تشکیل : یک سیاره ممکن است که پس از ضربه خوردن بر مسریش منظم شود و به دور ستاره اش بچرخد، مانند چرخش یک سنگ مرمر به دور خورشید، این کار یا با یک اصابت سنگین صورت می گیرد ( همانطور که برای اورانوس رخ داد) یا به صورت دوره ای بر اثر ضربه هایی که به دلیل فعالیت های جاذبه ای درونی ستاره ی گازی غول پیکر در یک سیستم زده می شود. یک همچنان زمین عجیب غریبی آب و هوا و فصول بسیار عجیبی هم خواهد داشت، خط استوایی که از قطب ها نور خورشید کمتری دریافت خواهد کرد و نیم کره هایی که نیمی از سال را در تاریکی شب سپری می کنند.
چگونه می شود پدایش کرد ؟ : یک تلسکوپ بزرگ در آینده می تواند یکی از این سرزمین ها را بیاید.

سرزمین آهنی

توصیف : سیاره ای که می شود گفت به طور کامل از آهن تشکیل شده.
تشکیل : زمینِ ما هسته ای از آهن گداخته دارد که  با گوشته و پوسته ای مملو از سنگ های سیلیکونی محاصره شده است. سیاره ی عطارد، اما، جدا از دیگر سیاره ها بسیار چگال تر است،  و به نظر می رسد که بیشتر پوسته های سیلیکونی اش بر اثر یک ضربه ی بسیار بزرگ به بیرون ریخته شده باشند. اگر یک همچنان اتفاقی برای یک سیاری بدوی می افتاد هسته ی آهنی بر جای مانده به اندازه زمین می مانست، سیاره ای که می توانست از اقیانوس ها و هوا و معدلات بسیار غریب شیمی بر روی سطح پر از آهنش تشکیل شده باشد.
چگونه می شود پدایش کرد ؟ : یک سیاره ی آهنی چگالی بسیار بسیار زیادی خواهد داشت – چیزی که می توانیم بفهمیم. اما سرانجام، ما باید به آنجا برویم تا با اطمینان بفهمیم که از چه موادی تشکیل شده است.


این نوشته ی جالب را از وبسایت مجله ی فوکس بی بی سی برگردان کردم.

Wednesday, May 26, 2010

عقاید یک دلقک : هاینریش بُل

0 دیدگاه

رمان ها گاهی بر اساس نویسنده ها و سبک نوشتار آنها دسته بندی می شوند ، و برخی از نویسنده ها توانایی خاصی در پختن مطالب دارند ، شاید بیان یک روی یک داستان چندان نشانی از جذابیت برای خواننده به ارمغان نیاورد اما بیان یک داستان ، پیوسته و چون غذایی درون ماهیتاپه محتوای داستان را به هوا پرتاب کردن و به طور استادانه ی مهار کردن دوباره اش، طوری که تمام وجوه آن محتوا پخته شود، می تواند خواننده را به سمت خود جذب کنده و کششی در او ایجاد نماید .
برخی از داستان های بدین شکل بسیار هنرمندانه و باریک بینانه نوشته شده اند که از جمله ای این داستان ها ( رمان ها ) می توانم به " عقاید یک دلقک " اشاره کنم . عقاید یک دلقک کتابیست که از ابتدا تا انتها تمام محتوایش به همدیگر پیوندخورده اند و شما بار ها و بار ها داستان را با دوربین های مختلف از جهت های مختلف از قلم نویسنده مرور خواهید کرد، اما نکته بسیار جالبی که در این داستان نهفته است و من آن را " فوت و فن " این گونه ی نوستن می نامم ، آن است که شما هرگز به متنی تکراری در طول رمان برنخواهید خورد .
در این رمان همچنین در عین آن که همه ی اتفاقات به خوبی و کامل شرح داده می شود از هرگونه توضیح اضافه خودداری شده و این است که سرعت خواننده را در خواندن داستان بیشتر می کند و لذت آن را دو چندان،

داستان این کتاب مربوط به دلقکیست که کودکی اش را در دوران " نازی های آلمان" سپری کرده است و بیشتر آنچه از آن دوران به یاد می آورد مربوط به "یانکی ها "( اصطلاحی برای آمریکاییان ( بیشتر سفید پوستان امریکایی و البته تاریخ این واژه را شاید بتوان در جنگ های بین ایالت های جنوبی و شمالی آمریکا جستجو کرد ) و حمله آنها به کشورش است، دلقک اکنون بزرگ شده است و دوران صعود و زندگی های اشرافی اش به دلیل روی آوردن به الکل اندک اندک از او دور می شود و او در صدد بر می آید که ....


شناسه های کتاب :

نام کتاب : عقاید یک دلقک
نویسنده : هاینرش بُل
برگردان : محمد اسماعیل زاده
ISBN : 964-5571-76-6
نشر چشمه

Wednesday, May 5, 2010

سفر به مرزهای منظومه ی خورشیدی

2 دیدگاه

بشر خیره به بهشت گشته و برای هزاران سال تلاش کرده است تا کیهان را بشناسد . تمدن های باستان تاکید بسیاری را بر روی رصد دقیق ستاره ها کرده اند . ستاره شناسان اولیه ی یونانی در دسته ی اولین کسانی بودند که نتایج تلاش های خود را برای تشریح کیهان ثبت کرده اند . برای آن ها ، زمین ، خورشید ، ماه ، ستاره ها ، ستاره های دنباله دار و پنج نقطه ی درخشنده ی نورانی که بین ستاره ها حرکت می کردند همه جهان را تشکیل می داد . یونانیان آن پنج نقطه ی نورانی را -  که بدان ها سیارک یا خیره کننده می گویند – با نام خدایانشان نام گذاردند . رومی ها بعد ها این نام ها را به لاتین برگرداندند  - عطارد ( Mercury ) ، زهره (  Venus )، مشتری ( Jupiter  ) و زحل (  Saturn  ) -  و این ها همان نام های هستند که ستاره شناسان امروزی هم استفاده می کنند . اجرام فضایی به وسیله ی " اتحاد بین المللی ستاره شناسی " که در سال 1919 میلادی پایه گذاری شده، نام گذاری می شوند . 
منجمان باستان باور داشتند که خورشید و تمام اجرام فضایی به دور زمین می چرخند،  اما ستاره شناسان به تدریج متوجه شدند که مدل " زمین-مرکز " حرکت سیاره ها را شرح نمی دهد . در 1610 میلادی، اکتشافات گالیلئو گالیله  که با استفاده از آخرین تلسکوپ زمان انجام شد، با قطعیت مدل منظومه ی خورشیدی ای را که در ان زمین و تمام سیاره ها به دور ستاره ی مرکزی – خورشید – می چرخند ثابت کرد .
و سرانجام ماه های سیاره ها، حلقه های زحل، و تعداد بیشتری سیاره کشف شدند: اورانوس ( 1781 میلادی) و نپتون ( 1846 میلادی ). بزرگترین استروئید ( سیارک )، به نام " Ceres "، بین مشتری و مریخ در 1801 میلادی کشف شد. در حقیقت مانند یک سیاره، " Ceres" هم اکنون یه یک سیاره ی کوچک شبیه است ( اما همچنان نام استروئید را بر خود دارد)، مانند پلوتو که در 1930 میلادی کشف شد;  Eris، در 2003 میلادی;  Haumea، در 2004;  و   Makemake نیز در 2005 کشف شد. بیشتر استروئید ها در یک ناجیه بین مریخ و مشتری می گردند، در حالی که محل تراکم ستاره های دنباله دار پس از محل گردش پلوتو، در ابر Oort  واقع شده است .
منظومه ی خورشیدی ما در حدود 4.6 بیلیون سال پیش تشکیل شد. چهار سیاره ی نزدیک به خورشید – عطارد، زهره، زمین، و مریخ -  سیاره های خاکی خوانده می شوند چرا که در آن ها خاک و پوسته های سنگی وجود دارد. دو تا از سیاره هایی که پس از مریخ قرار دارند – مشتری و زحل – با نام " غول های گازی " شناخته می شوند;  در فاصله ی دورتر اورانوس و نپتون با نام غول های یخی مشهورند.
اتمسفر زمین تشکیل شده است از نیتروژن و اکسیژن. عطارد اتمسفر بسیار رقیقی دارد، در حالی که زهره  دارای اتمسفر غلیظ می باشد که  بیشتر از کربن دی اکسید تشکیل شده است. اتمسفر کربن دی اکسیدیِ مریخ بسیار اندک است و مشتری و زحل بیشتر از هیدروژن و هلیم تشکیل شده اند، در حالی که اورانوس و نپتون  در بیشتر بخش های خود شامل آب، آمونیاک و متان با پوشش یخی به دورهسته شان هستند. فضاپیماهای  Voyager 1  و 2 تا به غول های گازی رسیده بودند و Voyager 2  به راهش ادامه داد و از غول یخی عکس گرفت.   Ceres  و دیگر سایرک های بیرونی- پلوتون، Eris، Haumea و Makemake – همین شکل را به خود دارند و با پوشش یخی پوشانده شده اند. فضاپیماهای ناسا در حال حرکت به سوی دو تا از این سیارک ها هستند تا آنها را مطالعه کنند – ماموریت  “ Dawn ” در 2010 به  Ceres  خواهد رفت و “ New Horizons “  در راهی است تا شاید بتواند اجرام کمربند " کوئیپر " را در آینده مشاهده کند .
ماه ها، حلقه ها، و میدان های مغناطیسی سیاره ها را توصیف می کنند. در حال حاضر 146 ماه، و دست کم 21 جرم آسمانی در حال ماه شدن وجود دارند. بسیاری از این ها با فضاپیماها کشف شده اند. همچنین سه سیارک هم ماه دارند: پلوتون سه عدد ماه دارد، Eris  یک عدد ماه، و  Haumea  2 عدد ماه دارد. ماه های سیاره های شبیه هم نیستند: Titan  یکی از ماه های زحل اتمسفر غلیظی دارد و Io  یکی از ماه های مشتری کوه های آتشفشانی فعال . ممکن است یک اقیانوس در زیر پوسته ی یخ بسته ی Europa  یکی از ماه های مشتری وجود داشته باشد، در حالی که عکس های گرفته شده از  Ganymede یکی از ماه های مشتری نشان از فعالیت هایی تاریخی از پوسته ی یخ بسته آن دارد.
حلقه های اجرام سیاره ای فریب دهنده ای هستند. از 1659 میلادی تا 1979 میلادی، تصور می شد که زحل تنها سیاره ایست که به دور خود حلقه دارد. ماموریت Voyager  ناسا به فضای بیرونی نشان داد که مشتری، اورانوس و نپتون نیز دارای مجموعه حلقه هایی می باشند، اما همچنان حلقه های موجود به دور زحل بزرگترینِ حلقه ها باقی مانده اند .
بیشتر سیاره ها دارای میدان های مغناطیسی هستند که به دور سیاره و در فضا گشترش یافته و مغناطیس – سپهر را می سازند. مغناطیس – سپهر همراه سیاره می چرخد، واجرام درونش را با خود می کشد.
منظومه ی خورشیدی ما چقدر بزرگ است ؟ برای آنکه به مسافت های بزرگ فکر کنیم، از یکاهای اندازه گیری کیهای که برپایه ی یکاهای ستاره شناسی بنا شده اند استفاده می کنیم (  AU). یک AU مسافت بین زمین و خورشید است، که تقریبا برابر با 150 میلیون کیلومتر یا 93 مایل می شود. حدود تاثیر گذاری خورشید فراتر از سیاره های منظومه ی شمسی، حبابی عظیم را به نام  heliosphere  تشکیل می دهد. حباب بزرگ heliosphere  به وسیله طوفان های خورشیدی تشکیل شده است، طوفان هایی که از طریق وزش گاز ها به بیرون خورشید تشکیل می شوند. همینطور که خورشید به دور مرکز کهکشان راه شیری می گردد، حباب  heliosphere  هم با آن به گردشش ادامه می دهد، و یک لایه ی محافظتی سازد – که مانند دماغه ی یک کشتی در آب –هنگام برخورد با طوفان و گاز ستاره های دیگر عمل می کند. ناجیه ای را که طوفان های خورشیدی به وسیله گاز بین ستاره ها به سرعت آرام شده کاهش پیدا می کنند را ناحیه " فسخ ضربتی " می نامند.
زمانی که یک فضاپیما به ناجیه ی " فسخ ضربتی " برسد می تواند مقدار تاثیرات آهسته شدن را اندازه بگیرد، و این دقیقا همان چیزی بود که برای Voyager 1  زمانی که در اوخر سال 2003 میلادی شروع به فرستادن سیگنال های نا معمول به زمین کرد اتفاق افتاد. در دسامبر سال 2004 میلادی، دانشمندان قبول کردند که Voyager 1 از ناحیه ی " فسخ ضربتی " خارج شده یعنی معادل 94 AU، برابر با 13 بیلیون کیلومتر ( 8.7 بیلیون مایل ) از خورشید فاصله گرفته و با جسارت وارد فضایی بی کران، و پهناور گشته که در آن جا تاثیرات خورشید بسیار کاهش یافته است. Voyager 2   نیز16 بیلیون کیلومتر ( 10 بیلیون مایل ) از Voyager 1 ، در آگوست سال 2007 میلادی از ناحیه ی   فسخ ضربتی  گذشت.
شاید Voyager 1 در بین سال های 2014 تا 2017 به یکی از فاصله ی میان ستارگان دست پیدا کند; فضاپیما باید انرژی  الکتریکی کافی را برای ارسال اطلاعات به زمین دست کم تا سال 2020 داشته باشد. به هر حال هزاران سال طول خواهد کشید تا دو Voyager  از ابر عظیم  Oort  خارج شوند، ناحیه بی کران و کروی که با پوششی  یخی دور منظومه ی خورشیدی را پوشانده است.
همانطور که در حال تشریح جهان هستیم ، برای ما این پرسش ها باقی مانده است که : آیا سیاره ی دیگری وجود دارد که احتمالا در آنجا حیات یافت شود؟ آیا ما تنهاییم؟ این ها پرسش های بزرگی هستند که علم بر روی آن ها به کنکاش می پردازد. و تنها اخیرا" ستاره شناسان به ابزار های دست پیدا کرده اند که بتوانند سیاره های بزرگ را به دور دیگر منظومه های خورشیدی با استفاده از تلسکوپ هایی از روی زمین و فضا تشخیص دهند.

منظومه ی خورشیدی ما چگونه این نام را دریافت کرد ؟
یک منظومه ی خورشیدی به معنای یک گروه از اجرام فضایی است که به دور یک خورشید می گردند. منظومه ی خورشیدی ما یکی از بسیار منظومه های خورشیدی کهکشان مان است.


Sunday, May 2, 2010

چه چیز به اجسام دور و برمان رنگ می بخشد ؟

0 دیدگاه
خوب به این تصاویر نگاه کنید : 




این تصاویر هر کدام به رنگی هستند ، یعنی ما هر کدام را به یک رنگی می بینیم ، اما آیا واقعا این ها همین رنگ هایی را دارند که ما می بینیم؟ اصلا رنگ یک جسم چیست و از کجا حاصل می شود؟ چه چیز باعث می شود که من هر چیزی را به رنگی ببینم ؟ 
پاسخ شاید در دل موادی نهفته باشد که " اجسام " از آن ها ساخته شده اند. هر موادی ویژگی هایی دارد و با نوری که به سمت آن تابانده می شود رفتاری متفاوت دارد، بعضی مواد خون گرم و مهمان نوازند و شفاف می شوند و برخی سرد و خشک و لجوجند و اجازه عبور نور را به آن نمی دهند . پس ازآن که نور با یک جسم  برخورد می کند ، آن جسم ممکن است

یک  )   نور را بازتاب کند 
دو   )   نور را جذب کند 
سه  )   کاری با نور نداشته باشد
چهار )   نور را بشکند



یک   )   بازتابشِ نور

همه ی " اجسام " به اندازه ای نور را بازتاب می کنند، اما جسمی که بازتاب کننده است، تعداد زیادی الکترون آزاد دارد که می توانند به آسانی از یک اتم به اتم دیگر برود.
نوری که توسط این اجسام در ابتدا جذب می شود، با حرکت الکترون از یک اتم به اتم دیگر دوباره با همان فرکانس اصلی خود بازتابانده می شود .





----------------------------------------------------

دو     )   جذبــایش



زمانی که جسمی نابازتابنده و ناشفاف است، بنابراین فرکانس نور ورودی همانند یا بسیار نزدیک به فرکانس جنبش الکترون های درون ماده ی سازنده بوده.
 الکترون های ماده ی سازنده نور ورودی را جذب می کنند و به دلیل جذب شدن نور ورودی جسم ناشفاف می شود - بازتابی نخواهد داشت یا بازتاب آن بسیار کم خواهد بود.





----------------------------------------------------

سه      )   گذر دادن



  این پدیده زمانی رخ می دهد که انرژیِ یا فرکانس حاصل از نور ورودی یا خیلی کمتر یا خیلی بیشتر از انرژی یا فرکانسی باشد که برای به جنبش درآوردن الکترون های ماده ی سازنده با فرکانسی مشخص مورد نیاز است. 
به همین دلیل الکترون های جسمی که اکنون شفاف به نظر می رسد نور را جذب نمی کنند و اجازه می دهند نور بدون تغییر از جسم یا ماده ی مورد نظر خارج شود. بنابراین جسم نسبت به آن طول موج از نور شفاف است .


 ----------------------------------------------------

چهار    )   شکست نور


اگر تا به حال یک نی را درون لیوان پر آب قرار داده باشید حتما" متوجه شده اید که نی طوری به نظر می رسد گویا که در ابتدای محل ورود به آب خم شده است.
اگر انرژی نور ورودی با فرکانس جنبشی الکترون های یک ماده برابر باشد، نور قادر است که به طور کامل درون ماده فرو رود، و باعث مقادیری اندک جنبش در الکترون ها شود. این جنبش ها بین اتم ها با استفاده از الکترون ها انتقال داده می شوند، و در این زمان آن ها ( الکترون ها ) نوری را با همان فرکانس اصلی نور ورودی بیرون می فرستند. با این که این پدیده بسیار سریع رخ می دهد، اما نوری که درون ماده است از سرعتش کاسته شده و نوری که بیرون از ماده قرار دارد سرعتش ثابت می ماند. نتیجه آن است که نور درون ماده خم می شود. زاویه ی شکست نور بستگی به ماهیت ماده و قدرت آن در کاهش سرعت نور دارد.


یک نمونه



یک نمونه ی خوب برای این که چرا " اجسام " رنگی دیده می شوند این عکس رو به رو است، یک گوجه فرنگی پخته!

گوجه فرنگی قرمز به نظر می رسد زیرا هنگامی که به حالت پخته می رسد حاویِ کاروتنی به نام " " لیسپین " می گردد.
لیسپین یک رنگدانه ی قرمزِ روشنِ کاروتنی است، این ماده ی شیمیایی نه تنها در گوجه فرنگی رسیده که در دیگر میوه های قرمز هم یافت می شود.
لیسپین اکثر نورهای دیداری را جذب می کند، که البته به علت خواص طول موجی به رنگ قرمز هستند، بنابراین نور اصلی ای را که باز می تاباند قرمز است. پس گوجه قرمز به چشم می آید.



سخن پایانی

دلایل زیادی برای این که چرا مواد این رنگی که هستند ، هستند وجود دارد اما مهمترین دلیل بر می گردد به جذبایش و پراکندگی نور که توسط مواد صورت می گیرد و بسیار وابسته به طول موج نوری که به جسم می تابد است.
برای یک نمونه ی دیگر می توانیم به سبز دیده شدن برگ درختان ( و البته دیگر گیاهان سبز) اشاره کنیم، این ها سبز دیده می شوند چرا که در خود " کلروفیل" دارند تا نور دریافتی را به انرژی تبدیل کنند، و این خواص " کلروفیل" ( منظور نوع نوری که جذب می کند یا پراکنده می کند ) است که رنگ سبز به گیاهان سبز می بخشد.
خیلی کوتاه در رابطه با این که چگونه رنگی را ما می بینیم ( گذشته از رنگی که خود جسم ایجاد می کند ) باید گفت این مربوط به مواد سازنده چشم ماست، چرا که چشم ما تنها طول موج هایی معین از نور را دریافت می کند و آن را به مغز می فرسد تا تجزیه و تحلیل شود. برای مثال ما گوجه را قرمز می بینیم چرا که " لیپسین " نور قرمز را از انتهای طول موجهای قابل مشاهده برای ما انتشار می دهد اما نور آبی را از انتهای دیگر محدوده ی نوری قابل دیدن برای ما جذب می کند .



 
TinyStat--> Copyright © Studious Dummy | Theme by BloggerThemes & simplywp | Sponsored by BB Blogging